هدیه امام حسین
روز چهارشنبه 1٤ تیر مصادف با سوم شعبان بود که با همسری رفتم برای آزمایش و از طرفی دومین سالگرد عقدمونم بود
و بعد دکتر منو رسوند خونه ،نزدیک ظهر مادر از در مغازه رد شده بود و احوالپرسی کرده بود که بهش گفته بود سری تا خونه ما بزنیدحدودا ساعت 12 ظهر بود مادر آومد خونه ما
بعدازظهر با مادر و سارا (خواهرمه) رفتیم در خونه سیدحمید با فاطمه خانم(جاریم) و زن دایی اکرم و دخترا.... رفتیم جشن خونه یکی از آشنایان...
من همش برای نتیجه آزمایش دل تودلم نبود نمی دونم چرا این حس داشتم.....
و توی همون مجلس از آقا امام حسین خواستم که اگه صلاح دونست یه بچه سالم و صالح به من و همسری عنایت کنه
حاج خانم و خاله لعیا(مادر و خاله همسری ) اومده بودند جشن و من به حاج خانم گفتم که زود می خوام برم ،ایشون هم گفتند خیره
گفتم آره ،تماس می گیرم
هنوز سوار ماشین نشده بودیم که گوشیم زنگ خورد همسری بود ، گفت جواب آزمایشو گرفته مثــــــــــــــــــــّبته و گفتش که آقا مهدی (پسر دایی همسری) وقتی از آزمایشگاه برگشتم منو دیده از طرفی چون با همسری سر شوخی داره خواسته بزور برگه آزمایشو بگیره که پاره شده
و ایشون که خدا خیلی خیرش بده چون منو و همسری اصلا رومون نمی شد بخوایم بگیم کار مارو راحت کرد
و از همون لحظه همه فامیل تلفنی تبریک گفتن
منم جواب آزمایشو از همسری گرفتمو بردم پیش خانم دکتر نتیجه رو تایید کردند و تاریخ زایمان 17 اسفند زدند یعنی فصل زمستون
از مطب خانم دکتر اومدم بیرون دیدم که خواهرجون و دختر و پسرشم اومدن در مطب ......
و بعد اونا بعد از احوالپرسی و تبریک یه کمی هم با هم پیاده روی کردیم و اونا رفتند خونه خودشون و منو و مادر و سارا رفتیم در مغازه همسری دیگه شب شده بود و تصمیم گرفتیم بریم خونه حاج خانم
نمی دونی اون شب چقدر حاج خانم و عمو وحید ذوق نشون دادن
عمو وحید اون شب به حاج خانم _مادر همسری میگفت : مامان دیدی گفتم..... تازه دو قلو اند هر دو هم پسر ، من یک ماهه دارم همش اینه می گم
البته من پیش خودم گفتم سادات بهشون الهام میشه
عزیزم ،قند عسلم هدیه آقا امام حسین، خوش اومدی ان شاا... قدمت خیر باشی،زندگی سعادتمندی داشته باشی الهی آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن!